عکس نوشته | عکس پروفایل | عکس اسم | لوگوی اسم | تولدم مبارک
با خواندن این مقاله باید خوارضایی را ترک کنید !
میکردید عمل خودارضایی فقط یک اعتیاد ساده میباشد اما باید به شما بگوییم
نه تنها یک اعتیاد نیست بلکه یک جرم و جنایتی است که شما نسبت به خود
انجام میدهید و از عوارض بسیار بسیار خطر ناک و مخربی که بر جسم ,روان و
حتی زیبایی شما میگذارد خبر ندارید !
تمام عوارضی که پس از خودارضایی به آن دچار میشوید دارید حتما این مقاله
را تا انتها مطالعه کنید و امیدواریم پس از مطالعه این مقاله خود را پیدا
کنید و دست ازین عمل حرام بردارید
خودارضایی باعث می شود که انسان بهتر بتواند دامن همت به کمر زده و از
این گناه اجتناب ورزد. البته عواقب سوء و پیامدهای منفی و عملی این گناه
جدای از آنکه معصیت و حرام است، فراتر از آن است که بتوان آنها را
برشمرد؛ بلکه فقط به چند مورد از آن اکتفا میکنیم:
پیامدهای جسمانی:ضعف چشم و بینایی، تحلیل رفتن قوای جسمانی، عقیم شدن و
ناتوانی در تولید مثل، پیری زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتی چهره و از
بین رفتن طراوت صورت.
پیامدهای روحی و روانی: ضعف حافظه و حواسپرتی، اضطراب، منزوی شدن و
گوشهگیری، افسردگی، بینشاطی و لذت نبردن از زندگی، پرخاشگری و بداخلاقی و
تندخویی، کسالت دائمی، ضعف اراده.
عوارض اجتماعی: ناسازگاری خانوادگی، بیمیل شدن به همسر و ازدواج،
ناتوانی در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بیغیرت شدن، احساس طرد شدن، از
بین رفتن عزت، پاکی، شرافت و جایگاه اجتماعی، دیر ازدواج کردن و لذت نبردن
از زندگی مشترک.
نیازهای واقعی نهاده شده در وجود انسان است که باید به طور طبیعی و صحیح
ارضا و تأمین شود (یعنی ازدواج). اگر به شکل صحیح تأمین نشود، دچار خطاها
و گناهان دیگری خواهد شد که عواقب سوء آن نیز دامنگیر فرد میشود.
بنابراین اگر امکان ازدواج برایتان فراهم است، هر چه زودتر اقدام به
ازدواج کنید یا به طور موقت به دستورالعملهای ارائه شده پایبند باشید.
حداقل می توانید همسر آینده خود را انتخاب نموده و با مشورت اولیاء او
را عقد نمایید و اگر فعلا عروسی میسر نیست از این راه می توانید خود را
ارضا نمایید. البته بعد از این که عقد شرعی خوانده شد زن و شوهر هرگونه
لذت و بهره ای می توانند از یکدیگر ببرند حتی نزدیکی هم اشکال ندارد، لکن
اگر بخواهند رسوم عرفی را رعایت کنند بهتر است آن را به وقت عروسی موکول
نمایند.
محبت شما به پاکی و پاکدامنی را ستایش کنیم و برای حفظ این روحیه و
گسترش آن برای شما از خداوند متعال طلب یاری می کنیم. ولی بدانید که حفظ
ایمان و ارزش های آن در چنین محیط ها و فرهنگ هایی دشوار است ولی ارزش
افزون تری دارد. حفظ ارزش ها در محیط های مساعد و مناسب هنر نیست هنر آن
است که در تند بادها و مشکلات و سختی ها، ارزش های اخلاقی و دینی حفظ شود
بنابراین سعی شود با اعتماد به خدا و یقین به درستی راه دین و ایمان خود
را حفظ نموده و همواره آن را تقویت کنید و همان طور که قرآن می فرماید
کسانی که در راه خدا جهاد کنند و در راه مستقیم الهی گام بردارند خداوند
راه های خاص و ویژه خودش را فرا روی او قرار می دهد و به او کمک می کند.
امید است با عمل به آنچه ذکر شد بتوانید از این مشکل رهایی پیدا کنید.
از مضرات مهم و جبرانناپذیر خودارضایی است. احساس خستگی عارضه طبیعی
انزال است، اگر خودارضایی در شبانه روز به دفعات تکرار شود این احساس
خستگی در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بی
حالی در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوی برای او ایجاد میکند. کاهش و
تخلیه مکرر قوای جسمانی به ضعف عمومی و دائمی بدن و بالاخره به پیری
زودرس میانجامد.
میگیرم زود خسته میشوم و قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را روی زمین
میگذارم تا وقتی که دستم کمی قدرت پیدا کند و دوباره بنویسم. «نامهای
از یک جوان»
همین جا ختم نمیشود بلکه کل بدن را ساقط میکد. شخصی که مبتلا به این
عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمر درد او را آزار
میدهد تا این که به فلج عمومی بدن مبتلا میشود.
نور چشم و قدرت بینایی اثر میگذارد و آن را کاهش میدهد. درجات و شدت
ضعف چشم بستگی به درجات و شدت خودارضایی دارد و این به حدی است که گاه به
نابینایی منجر میشود.
هستم چشمانم خسته میشود و جلو چشمم تیره و تار میشود به حدی که سرگیجه
میگیرم آیا این از عوارض خودارضایی است؟ «نامهای از یک پسر ۱۸ ساله»
به خودارضایی بود وقتی میخواست کتابی را بخواند چشم هایش سیاهی میرفت،
حدقههای چشم او بیش از حد معمول گشاد و باز شده بود و در قعر چشمهای
خود درد شدید احساس میکرد. (به نقل از مشکلات جنسی نسل جوان).
خیابانهای یزد چشمم به جوانی حدوداً بیست و پنج ساله افتاد که در اثر
نابینایی به همراه برادرش حرکت میکرد، چون با برادرش آشنا بودم جلو رفتم
و سؤال کردم: چرا چنین شده است؟ گفت: او مبتلا به انحراف جنسی
(خودارضایی) بوده است و دست از این کار برنداشته است تا به این روز
افتاد. (همان).
قوای جسمانی، بستر پذیرش سایر بیماریها را فراهم میآورد. جسمی که با
خود ارشایی ضعیف شده است نمیتواند در مقابل میکروبها و ویروسها از خود
دفاع کند. جوانی مبتلا به این عمل شوم بود، در همین حین به یکی از
بیماریهای همراه با تب دچار شد و در همان حال خودارضایی میکرد، در روز
ششم بیماری کاملاً ضعیف شده بود و در نتیجه مرگ او را فراگرفت.
در دستگاه تناسلی از خود برجای میگذارد. دکتر «هوچنین سون» معتقد است که
عموم ناراحتیهای مربوط به دستگاه تناسلی از آثار خودارضایی است. بعضی
ازاین اثرات عبارت اند از:
تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب میبیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکرراً
دچار کاهش نسبی جریان خود میشوندن و از این طریق آسیبهای جبرانناپذیر و
بر آنها وارد میشود. تخلیههای مکرر عصبی، موجب ضعف اعصاب میشود.
خودارضاییهای مکرر، مرکز عصبی را دچار حساسیت و ضعف و خستگی و اختلال
میسازد. به گفته یکی از دانشمندان، خود ارضایی موجب ضعف قوای شهوانی و
بی رمق و بی جان شدن آنها میشود.
خود آی و این آسیبها را جلوی چشم خویش تابلو کن و با تأملدر این منظره
نامطلوب و غیرقابل قبول، خود را از دام این بلا نجات بده.
از پی آمدهای خودارضایی، ضعف و تحلیل قوای جسمانی است و این به نوبه خود
ناشی از اختلال در عملکرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم
موجب میشود که بخش حافظه کارایی لازم را نداشته باشد. علاوه بر این،
شخصِ مبتلا به خودارضایی به خاطر تمرکز در این عمل و توجه نسبتاً مداوم
به موضوعات جنسی، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکری است که این خود عامل
دیگری برای کاهش مستمر حافظه است.
حافظه آن است که فرد به کارهای علمی و فکری مشغول باشد در حالی که شخص
خودارضا از کارهای علمی و فکری باز میماند و این خود عامل دیگری برای
ضعف حافظه چنین اشخاصی است.
تحصیل میکردم اما اکنون استعدادم کم شده و مطالب را درست درک نمیکنم و
با فشار و سختی به تحصیل ادامه میدهم. «نامهای از یک دانشآموز»
ویژگیهایی است که دائماً فرد خودارضا را رها نمیکند، او مرتب با خود
درگیر است و نمیتواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکری، بی
ثباتی، درهم ریختگی فکری دامن گیر اوست: «نکند کسی بفهمد»، «کی و چگونه
این کار را تکرار کنم»، «کی میشود نجات پیدا کنم» و.. لحظهای آرام و
قرار ندارد، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب گناه، شخصیت او را در هم
میکوبد. گاهی تأخیر در ترک و این که بعد از ترک چه میشود، امان او را
میگیرد.
بی نشاطی و بی ذوقی، سستی و گوشهگیری، غم و اندوه، عدم علاقه به امور
هنری، ورزشی، مسائل معنوی و… همگی از نشانههای بارز و حتمی افسردگی است.
کوچکترین محرک محیطی حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود
رنج است و سریعاً از کوره در میرود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و…
حساسیت فوقالعاده دارد.
سالگی دو مرتبه دست به خودکشی زدم ولی موفق نشدم، اکنون در میان توفان
مرگباری به این سو و آن سو میروم، شاید هم یک سویش نابودی باشد.
«نامهای از یک جوان»
از اجتماع پدید میآورد که در اثر افراط و تکرار در او ریشهدارتر خواهد
شد. فرد در گوشهای خود را منزوی و به افکار دور و دارز میپردازد. توجه
به لذات شخصی، سبب سستی روابط اجتماعی میگردد و حیات جمعی را دچار
مخاطره میسازد. فردِ خودارضا به غیر از میل به انزواجویی در عرصه
اجتماعی نیز با مردم جوششی ندارد و از زندگی جمع احساس لذت نمیکند.
اینجاست که نه تنها شخصیت اجتماعی و انسانی چنین افرادی تدریجاً متزلزل
شده بلکه جامعه نیز از وجود نیرو جوان و پرانرژی محروم گردیده است و در
دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعی میشود.
فراوانی دارم که هر یک از دیگری بهتر هستند. به دلیل همین مسأله
(خودارضایی و از دست دادن بکارت) است که مجبورم به خواستگارانم جواب رد
بدهم بدون اینکه پدر و مادرم علت نپذیرفتن من را بدانند.
به شدت اثر گذاشت، من که تا سال سوم راهمایی جزء شاگردان خوب کلاس بودم،
در سال سوم راهنمایی، ثلث اول یک تجدیدی آوردم. «دختر ۱۵ ساله»
د) آسیبهای معنوی و اخروی
که سخن از آنها به میان رفت قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوی به
این راحتی قابل جبران نیست چون اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ بعد
از وجود آدمی به ارزش، کارایی، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به
تعبیر قرآن و روایات اسلامی، گناه به انسان سرازیر میشود و آن را فاسد و
از کار میاندازد. ثانیاً: این آسیب فقط دنیوی نیست.
چنین نیست که بعضی خیال میکنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگاری بر
دلهایشان نشسته، لذا از درک حقیقت واماندهاند: «کلا بل ران علی قلوبهم
ما کانوا یکسبون» (مطففین، آیه ۱۴)
مذکور به معنای زنگار است. زنگ یا زنگار در امور مادی همان چیزی است که
روی فلزات و اشیای قیمتی مینشیند، همان لایه قرمز رنگی که بر اثر رطوبت
هوا روی آهم و مانند آن ظاهر میشود و معمولاً نشانه پوسیدن و از بین
رفتن شفافیت و درخشندگی آن و در نهایت ضایع شدن و از بین رفتن آن است.
(تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۴ مطففین.)
تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. «گناهان از اعضا و
جوارح سرازیر قلب میشوند» (همان)
نفس آدمی به حسب طبع اولیهاش صفا و جلایی دارد که با داشتن آن، حق را
آن طور که هست درک میکند. قلب از دیدگاه قرآن جایگاه مهمی دارد قرآن کریم
اولاً: قلب را مهمترین مرکز شناخت در انسان معرفی میکند. ثانیاً:
بیماری قلب را مهمترین بیماری به حساب میآورد و از این بیماری به
تعابیر مختلف و عجیب یاد میکند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب،
زنگار قلب، کور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه
مهمتر مردن قلب. که جمعاً بیش از هفتاد و دو مورد آمده است.
دیدگاه اسلام همین بس که اسلام اولاً: کیفر و اثر آن را منحصر به دنیا
نکرده است.(مائده، آیه ۳۳) ثانیاً: از اندیشه و فکر گناه هم منع کرده است
تا گناه را از سرچشمه خشک کند. علی (ع) میفرماید: کسی که در انجام گناه
زیاد فکر کند، بالاخره به گناه کشیده میشود (غررالحکم). ثالثاً: از
گناه به عنوان درد و بیماری یاد کرده است. (علی (ع) برای دلها
بیماریای، دردناکتر از گناه نیست (بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۳۴۲). رابعاً:
از رفاقت و دوستی با گنهکار و شرکت در مجالس گناه به شدت نهی کرده است.
علی (ع): بر فرد مسلمان شایسته نیست که با گنهکار طرح رفاقت و دوستی
بریزد. (وسائل الشیعه، ج2، ص ۲۶۹). خامساً: ترک گناه را بهترین عبادت
برشمرده است. (علی (ع): برتری عبادت، دوری گزیدن از گناه است.)
میفرماید: وقتی انسان مؤمن گناهی را مرتکب میشود، لکه سیاهی در قلبش
پیدا میشود که اگر دل از آن بکند و توبهکرده و از خداوند آمرزش طلبد
دوباره قلبش شفاف میشود و اگر گناه را ادامه دهد، سیاهی تمام قلبش را
فرا میگیرد. (تفسیر المیزان، ذیل آیه ۱۴ مطففین)
رسول گرامی اسلام(ص):
وقتی حرامها نادیده گرفته شود و کسی مرتکب آنها شود، خداوند طوری بر
دلش مهر میزند که بعد از آن دیگر قدرت درک و فهم را نداشته باشد. (محمد
هویدی، التفسیر المعین.)
عالی بود
خیلی خوب بود
پیام خصوصی چک کنید سوال داشتم