درحال بارگذاری ....
به آخر و عاقبت خنده دار چت کردن خوش آمدید.شما در این انجمن میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید وارد یا عضو شوید
پنل کاربری
نام کاربري :

پسورد :

عضويت | فراموشي رمز عبور

عکس نوشته  |  عکس پروفایل  | عکس اسم   |  لوگوی اسم  |  تولدم مبارک

ارسال پاسخ جدید
raveh
آفلاین


ارسال‌ها :341
عضويت: 10 /10 /1393
تشکرها :390
تشکر شده :660
آخر و عاقبت خنده دار چت کردن

گفت هیجده ساله هستم … تو اسمت را بگو، من

هاله هستم گفتم اسم من هم هست فرهاد … ز دست عاشقی صد داد و بیدادبگفت

هاله ز موهای کمندش … کمان ِابرو و قد بلندشبگفت چشمان من خیلی فریباست … ز

صورت هم نگو البته زیباستندیده عاشق زارش شدم من … اسیرش گشته بیمارش شدم

منز بس هرشب به او چت می نمودم … به او من کم کم عادت می نمودمدر او دیدم

تمام آرزوهام … که باشد همسر و امید فردامبرای دیدنش بی تاب بودم … زفکرش

بی خور و بی خواب بودمبه خود گفتم که وقت آن رسیده … که بینم چهره ی آن نور

دیدهبه او گفتم که قصدم دیدن توست… زمان دیدن و بوییدن توستز رویارویی ام

او طفره می رفت … هراسان بود او از دیدنم سختخلاصه راضی اش کردم به اجبار…

گرفتم روز بعدش وقت دیداررسید از راه، وقت و روز موعود … زدم از خانه بیرون

اندکی زودچو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت …

توگویی اژدهایی بر من آویختبه جای هاله ی ناز

و فریبا … بدیدم زشت رویی بود آنجاندیدم من اثر از قد رعنا … کمان ِابرو و

چشم فریبامسن تر بود او از مادر من … بشد صد خاک عالم بر سر منز ترس و

وحشتم از هوش رفتم… از آن ماتم کده مدهوش رفتمبه خود چون آمدم، دیدم که او

نیست… دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیستبه خود لعنت فرستادم که دیگر … نیابم

با چت از بهر خود همسربگفتم سرگذشتم را به «امید» … به شعر آورد او هم آنچه

بشنیدکه تا گیرند از آن درس عبرت … سرانجامی ندارد قصّه ی چت با عضویت و

شرکت در بحث ها یکی ار برندگان 3000 کروبی هفتگی ما باشید.!!!

.::سایت تفریحی راوه::.
raveh.ir

تشکر شده تشکر شده:
3 کاربر از raveh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: nazgol - farid - ehsan -

farid
آفلاین


ارسال‌ها :9
عضويت: 21 /10 /1393
تشکرها :10
تشکر شده :5