عکس نوشته | عکس پروفایل | عکس اسم | لوگوی اسم | تولدم مبارک
= بابا همه چی بلده
۸ سالگی = بابا خیلی چیزا بلده
۱۲ سالگی =بابا
همهٔ همه چیرو بلد نیست
۱۴ سالگی =بابا
هیچی بلد نیست من بهتر میدونم
۱۸ سالگی =بابا
طرز فکرش مال قدیماست
۲۵ سالگی =بابا
احتمالا میدونه
۳۵ سالگی =قبل از
اینکه تصمیم بگیریم ،از بابا سوال میکنیم
۴۵ سالگی =من از
خودم میپرسم که بابا تو این موقعیت چی فکر میکنه و چطور رفتار میکنه
۷۰ سالگی = چقدر
دوست داشتم الان میتونستم از بابام بپرسم
سلامتی همه بابا ها
کـــنـــید...
هـــر پـــدری...
حـــتـــی اگـــه مـــیــگـــه :بــرو از بــچـــه
فـــلانـــی یــاد بـــگـــیـــر...
بــــازم یــــه تـــار مـــوی بــــچـــــه اش رو بـــا
دنیـــا عوض نـــمیـــکنـــه...
چــــه برســـه به بـــچــه فـــلانـــــــی!!
مــَردم و آنگاه که مُردم،
باید سینه ام را بشکافی تا بفهمی چه رازهایی داشتم...
غمها و دردهایم را با خود به گور میبرم،
در مکتب ما یک مـــَرد با دَرد میمیرد...
با قلبی مَملو از راز...
\"پدرت \" را در یک جمله توصیف کن
هرچه فکر کردم نتوانستم.
نوشتن خوبی هایت جمله ای نیست
دفتر هزار برگ میخواهد.
فقط در یک جمله گفتم
\" خدارا شـــــــکــر که دارمت\"
پدرش مرد گریه نکرد،وقتی مادرش مرد گریه نکرد،اصلا گریشونو ندیدیم
اما وقتی پاره ی تنش رفت سربازی اشک از چشاش دونه دونه جاری
شد