درحال بارگذاری ....
به یک تناسخ پر درد و تکراری خوش آمدید.شما در این انجمن میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید وارد یا عضو شوید
پنل کاربری
نام کاربري :

پسورد :

عضويت | فراموشي رمز عبور

عکس نوشته  |  عکس پروفایل  | عکس اسم   |  لوگوی اسم  |  تولدم مبارک

ارسال پاسخ جدید
nazgol
آفلاین


ارسال‌ها :417
عضويت: 11 /10 /1393
تعداد اخطار :1
تشکرها :305
تشکر شده :429
یک تناسخ پر درد و تکراری

و بکارتی فجیع را در روسپی خانه ها گدایی می کردم

و شکمی برآمده را در لا به لای تار و پود لباس ها پنهان می کردم

اشکی نمی راندم ، خنده ای نمی کردم

فقط می دیدم ، تیره و تار

در لای یک پرده ی حریر سفید ، آرام آرمیده بودم

خرمن موهایم همانند فرشته ها

چشم هایم معصوم ، شکمم اما خالی ، پرده ای ندریده

و من پاک ، من مهربان

در یک بار قدیمی ، من ، یک فاحشه

در یک خانقاه ، من ، یک راهبه

در خیابان ، من ، یک ...

هر چه باشم ، چه یک بی بی ، چه یک فرشته ، چه یک فاحشه ،

باز هم چشم تو دنبال من است

به جرم کدامین نگاه گناه ؟

نمی دانم !

اما ...

تو وقتی به روسپی خانه ای که من در آن هستم می آیی ، یک مردی !

وقتی دنبال یک فاحشه می روی ، یک مردی !

وقتی بکارت قلمم را خدشه دار می کنی هم یک مردی !

و یک مرد باقی خواهی ماند ،

من هم بودم ، از تو نامردتر و پست تر می شدم ،

چون گردنت از هر گناه و لکه ای مبراست ...

چون تو پرده ای برای دریده شدن و

بکارتی برای از دست دادن نداری ...






برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.