درحال بارگذاری ....
به ✦✘...غمـــــی غمنــــاک...✘✦ خوش آمدید.شما در این انجمن میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید وارد یا عضو شوید
پنل کاربری
نام کاربري :

پسورد :

عضويت | فراموشي رمز عبور

عکس نوشته  |  عکس پروفایل  | عکس اسم   |  لوگوی اسم  |  تولدم مبارک

ارسال پاسخ جدید
niyayesh
آفلاین

ارسال‌ها :11
عضويت: 19 /7 /1394
تشکرها :1
تشکر شده :25
✦✘...غمـــــی غمنــــاک...✘✦

شب سردی است و من افسرده

راه دوری است و پایی خسته

تیرگی هست و چراغی مرده

می کنم تنها از جاده عبور

دور ماندند ز من آدمها

سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غم ها

فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تا به دل من

قصه ها ساز کند پنهانی

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر سحر نزدیک است

هر دم این بانگ برآرم از دل

وای این شب چه قدر تاریک است

?? خنده ای کو که به دل انگیزم ؟؟

?? قطره ای کو که به دریا ریزم ؟؟

?? صخره ای کو که بدان آویزم ؟؟

مثل این است که شب نمناک است

دیگران را هم غم هست به دل

غم من لیک غمی غمناک است

سهراب سپهری

niyayesh
آفلاین


ارسال‌ها :11
عضويت: 19 /7 /1394
تشکرها :1
تشکر شده :25
پاسخ 1 :
✦✘...غمـــــی غمنــــاک...✘✦

دیر گاهی است در این تنهایی

رنگ خاموشی در طرح لب است

بانگی از دور مرا می خواند

لیک پاهایم در قیر شب است

رخنه ای نیست دراین تاریکی

در و دیوار به هم پیوسته

سایه ای لغزد اگر روی زمین

نقش وهمی است ز بندی رسته

نفس آدم ها

سر به سر افسرده است

روزگاری است دراین گوشه پژمرده هوا

هر نشاطی مرده است

دست جادویی شب

در به روی من و غم می بندد

می کنم هر چه تلاش...........او به من می خندد

نقشهایی که کشیدم در روز

شب ز راه آمد و با دود اندود

طرح هایی که فکندم در شب

روز پیدا شد و با پنبه زدود

دیرگاهی است که چون من همه را

رنگ خاموشی در طرح لب است

✘ ..... جنبشی نیست دراین خاموشی

دست ها پاها در قیر شب است ....