درحال بارگذاری ....
به داستان کوتاه برادران گلدشتین خوش آمدید.شما در این انجمن میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید وارد یا عضو شوید
پنل کاربری
نام کاربري :

پسورد :

عضويت | فراموشي رمز عبور

عکس نوشته  |  عکس پروفایل  | عکس اسم   |  لوگوی اسم  |  تولدم مبارک

ارسال پاسخ جدید
faeze
آفلاین

ارسال‌ها :5
عضويت: 18 /8 /1395
تشکر شده :2
داستان کوتاه برادران گلدشتین

دو گدا در یکی از خیابان های شهر رم کنار هم نشسته بودند. یکی از آنها

صلیبی در جلو خود گذاشته بود و دیگری ستاره داوود. مردم زیادی که از آنجا رد می

شدند به هر دو نگاه می کردند ولی فقط تو کلاه کسی که پشت صلیب نشسته بود پول می .

کشیشی که از آن جا رد می شد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیب

نشسته پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمی دهد. رفت جلو و گفت: ....

«رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا یک کشور کاتولیک هست، تازه مرکز

مذهب کاتولیک هم هست. پس مردم به تو که ستاره داوود جلو خود گذاشتی پولی نمی دهند،

به خصوص که درست نشستی کنار دست گدایی که در جلو خود صلیب گذاشته است. در واقع از

روی لجبازی هم که باشد مردم به او پول می دهند نه به تو.» گدای پشت ستاره داوود

بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو به گدای پشت صلیب کرد و گفت: «هی \"موشه\"

نگاه کن کی اومده به برادران گلدشتین* بازاریابی یاد بده؟»

* گلدشتین یک اسم فامیل معروف یهودی است.

سه شنبه 18 آبان 1395 - 19:43