درحال بارگذاری ....
به داستان جالب دختر دانشجو خوش آمدید.شما در این انجمن میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید وارد یا عضو شوید
پنل کاربری
نام کاربري :

پسورد :

عضويت | فراموشي رمز عبور

عکس نوشته  |  عکس پروفایل  | عکس اسم   |  لوگوی اسم  |  تولدم مبارک

ارسال پاسخ جدید
majid22
آفلاین

ارسال‌ها :36
عضويت: 12 /11 /1393
محل زندگي:گنبد
سن:22
تشکر شده :44
داستان جالب دختر دانشجو

خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟ خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟ خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟ ایـنها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره اصــلا” اهل این حرفـــــها نبود… این قضیه به شـــدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود وبه محـــل زندگیش بازگردد.به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت شـاید می خواست گـــلــه کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…دردش گفتنی نبود….!!! رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خـدایـا کـمکـم کـن… چـند ساعـت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… خانوم!خانوم! پاشو سر راه نـشـسـتـی!!! مردم می خوان زیارت کنن!!! دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند… به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد… امــــا… امــا انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! انگار نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!!! احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!! فکر کرد شاید اشتباه میکند!!! اما اینطور نبود!یک لحظه به خود آمد… دید چـــادر امامــزاده را سر جـــایــش نگذاشته…!!!


تشکر شده تشکر شده:
5 کاربر از majid22 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farzaneh - raveh - morad - sheyda - saba5 -

raveh
آفلاین



ارسال‌ها :341
عضويت: 10 /10 /1393
تشکرها :390
تشکر شده :660
پاسخ 1 :
داستان جالب دختر دانشجو

تشکر

.::سایت تفریحی راوه::.
raveh.ir

تشکر شده تشکر شده:
3 کاربر از raveh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:morad - sheyda - saba5 -

sheyda
آفلاین



ارسال‌ها :190
عضويت: 8 /10 /1393
محل زندگي:ناکجا آباد
تشکرها :270
تشکر شده :162
پاسخ 2 :
داستان جالب دختر دانشجو

lke

[font]حرف دارد![/font]

[font]اما برای پرکردن تنهایی من حرف ندارد...[/font]

[font]خدا......[/font]

saba5
آفلاین



ارسال‌ها :204
عضويت: 23 /10 /1393
تشکرها :354
تشکر شده :218
پاسخ 3 :
داستان جالب دختر دانشجو

مرسی

[hr][hr][hr]
تورو حتی تو رویا هم ندیدم
ولی یه عمر جات خالیه پیشم
ندیدمت چه احساس غریبی
ندیدمو برات دلتنگ میشم
[hr][hr][hr]
[hr][hr][hr]
الهم عجل لولیک الفرج