درحال بارگذاری ....
به همه روز روزه رفتن .. خوش آمدید.شما در این انجمن میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید وارد یا عضو شوید
پنل کاربری
نام کاربري :

پسورد :

عضويت | فراموشي رمز عبور

عکس نوشته  |  عکس پروفایل  | عکس اسم   |  لوگوی اسم  |  تولدم مبارک

ارسال پاسخ جدید
asemoon
آفلاین

ارسال‌ها :19
عضويت: 7 /12 /1393
تشکر شده :34
همه روز روزه رفتن ..

سلام و درررررررود به همه ی شما دوستان خوب راوه ایی و بازهم شعری دیگر به پاس برزگداشت و تجلیل از بزرگی دیگر .

امروز روز بزرگداشت ......

شعر را بخونید متوجه میشید همه روز روزه رفتن، همه شب نماز کردن

همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به مکه، به برهنه پای رفتن

دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن

به معابد و مساجد، همه اعتکاف جستن

ز مناهی و ملاهی، همه احتراز کردن

شب جمعه‌ها نخفتن، به خدای راز گفتن

ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز کردن

به خدا قسم که آن‌را، ثمر آن قدر نباشد

که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

(شیـــــــخ بهــــــایی)

آرزویی بکن
گوش خدا پراز آرزوست و دست هایس پر از معجزه...
شاید بزرگترین آرزویت کوچکترین معجزه ی او باشد
پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 - 12:26
asemoon
آفلاین


ارسال‌ها :19
عضويت: 7 /12 /1393
تشکر شده :34
پاسخ 1 :
همه روز روزه رفتن ..

تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آیین تو جوید
تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهائی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر خیالی به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

آرزویی بکن
گوش خدا پراز آرزوست و دست هایس پر از معجزه...
شاید بزرگترین آرزویت کوچکترین معجزه ی او باشد
پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 - 12:36
nazgol
آفلاین



ارسال‌ها :417
عضويت: 11 /10 /1393
تعداد اخطار :1
تشکرها :305
تشکر شده :429
پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 - 12:40